وکیل پایه یک دادگستری شرق تهران

وی تا آغاز نخست‌وزیری سردار سپه (رضا شاه پهلوی آینده) در آن‌جا بود. در این زمان معاضدالسلطنه وزیر عدلیه شده‌بود، وی کسروی را به تهران خواست و بدو پیشنهاد رفتن به خوزستان -که در آن زمان گرفتار شیخ خزعل بود- را داد. کسروی نیز شرط‌هایی برای پذیرش خوزستان به میان گذاشت که چون پذیرفته شد کسروی هم پذیرفت که به خوزستان راهی شود. پیش از رفتن برای نخستین بار بود که با رضاخان سردارسپه دیدار کرد. سردارسپه به کسروی سپرد که عدلیه‌ای برپا کند که از عدلیه انگلیس در آن سوی اروندرود برتری گیرد. کسروی هم به راه افتاد و از راه عراق (بغداد و بصره) خود را به خوزستان رساند. نخست به خرمشهر رفت، آنگاه در آبادان با خزعل در کشتی ویژه وی دیدار نمود. از آن‌جا بر جهازی نشست و به اهواز رفت.

کسروی به شعر و شاعران نیز تاخت و از جمله حافظ را «شاعرک یاوه‌گوی مفتخوار» و سعدی را «مرد ناپاک» خواند.[۴۱] کسروی و پیروانش در ۱ دی هر سال در دههٔ ۱۳۲۰ خورشیدی جشن کتاب‌سوزی تحت عنوان باهماد آزادگان برگزار می‌کردند و کتاب‌هایی را که مضر تشخیص می‌دادند (از جمله دیوان حافظ، رمانها، کتاب‌های دعا، و کتاب‌های بهائیان) می‌سوزانند.[۴۱]

در ۱۰ آذر همان سال در شوشتر درگیری آغاز شد و هواداران خزعل کوشیدند تا بر دژ سلاسل دست یابند ولی شکست خوردند و کنترل شهر به دست هواداران دولت افتاد. از دیگر سو دانسته‌شد که نیروهای دولت بر دزفول دست یافته‌اند. اندکی پس از آن دسته‌های ارتش هم به شوشتر رسید و جشن باشکوهی به پاس این پیروزی در شهر برگزار شد. کسروی هم در این زمان دربارهٔ خوزستان و شیخ خزعل مقاله‌ای نوشت که در حبل‌المتین به چاپ رسید. چندی پس از آن چون رضا خان سردارسپه به بندر دیلم رسید، خزعل از او امان خواست و اینچنین جنگ پایان پذیرفت.

دادگاه، حکومت، مؤسسه حقوقی، سازمان مردم‌نهاد، کمک حقوقی، ابرشرکت مسئولین حقوقی شرکت‌ها

↑ یزدانیان، حسین. نوشته‌های احمد کسروی در زمینهٔ زبان فارسی. صص. ۶۴.

در این هنگام به گفتهٔ کسروی برخی از مشروطه‌خواهان که در شش سال گذشته از دیگران آزارهای بسیاری دیده بودند سر به کینه‌جویی برداشتند که کسروی می‌کوشید آن‌ها را آرام نگه‌دارد و به چند تن از دشمنان دیروزش نیز پناه داده‌بود. در این هنگام بود که دبیرستان‌ها باز می‌شد و کسروی را برای آموزش عربی در دبیرستان خواندند. در این هنگام بود که کسروی به دموکرات‌ها پیوست.

سپس به دشواری راهی شوشتر شد که آن زمان مرکز خوزستان بود. کسروی از نارسیدگی به این شهر و کوچکی آن دچار شگفتی شد. در آن‌جا دانست که خزعل در خوزستان تنها بر دزفول و شوشتر و رامهرمز چیرگی ندارد که در آن‌جاها نیز بیشینه کارمندان دولت را جیره‌خوار خود نموده‌است. شیخ خزعل آدمکش‌هایی را نیز در دست داشت که برای نمونه سیدعبدالله یکی از رئیسان پیشین عدلیه را یکی از این آدمکشان به فرمان او کشته بوده‌است. در این زمان ۲۵۰ سپاهی ایرانی در دژ سلاسل در نزدیکی شوشتر گردآمده بودند که تنها نیروهای دولتی آن زمان خوزستان بودند و شیخ خزعل دولتی جُداسر از دولت مرکزی ایران داشت. بریتانیا نیز که سود بسیاری از خوزستان می‌برد پشتیبان خزعل بود. در این زمان رضاخان در اندیشه بازگرداندن نفوذ دولت مرکزی بر این بخش از ایران بود.

میان سال‌های ۱۲۹۴ و ۱۲۹۵ کسروی که با تاریخ و باورهای بهایی وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی در تهران آشنا بود با مبلغان این دین بحث‌هایی داشت.

↑ ۵۳٫۰ ۵۳٫۱ یزدانی، حسین (۱۳۵۷). نوشته‌های کسروی در زمینه زبان پارسی. سپهر.

گرایش کسروی به مشروطه و مخالفت این روحانی و میرمحسن آقا با مشروطه نیز دشمنی ایشان را بیشتر می‌کرد. از این رو کسروی از آموختن از وی دست کشید و در نتیجه قیم خانوادهٔ او هم از کسروی رنجید و برخوردش را با او عوض کرد.

از این پس کسروی در چندین انجمن پژوهشی انگلیسی و آمریکایی عضوشد. در همین هنگام تاریخ پانصد ساله خوزستان را نیز به پایان رساند. همچنین پژوهشی دربارهٔ سید نبودن صفویان نمود و نتیجه اش را در روزنامه آینده نوشت که در آن زمان سر و صدای بسیاری به پا کرد. همچنین به پژوهش دربارهٔ گویش‌های گوناگون ایرانی پرداخت.

با این‌حال چگونه کسانی اسلام را خوار داشته بنکوهش آن زبان باز می‌کنند. اگر دستاویز اینان وطنخواهی است من می‌پرسم مگر پدران و پیشینیان ما وطنخواه نبودند؟ اگر بگویند: نه!

دکتر نیلفروش زاده در دو زمینه پوست و مو، تجربه لازم را دارند؛ ولی عمده شهرت ایشان به خاطر کاشت مو است.

در این شرایط دولت به مردم آرد می‌داد و دموکرات‌ها نیز میانجی پخش آرد میان مردم بودند. کسروی هم در هکماوار در این کار به کوشش پرداخت.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *